قرآن هدایتگر است

وبلاگ قرآن هدایتگر است، وبلاگ اهل سنت و جماعت است که در زمینه ترویج عقیده اهل سنت و پاسخ به شبهات شیعه و اسلام ستیزان فعالیت دارد

امیر المومنین علی بن ابی طالب اهل سنت بود یا شیعه؟

قرآن هدایتگر است
قرآن هدایتگر است وبلاگ قرآن هدایتگر است، وبلاگ اهل سنت و جماعت است که در زمینه ترویج عقیده اهل سنت و پاسخ به شبهات شیعه و اسلام ستیزان فعالیت دارد

امیر المومنین علی بن ابی طالب اهل سنت بود یا شیعه؟

 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

امیر المومنین علی بن ابی طالب اهل سنت بود یا شیعه؟

 

این نوشته، در جهت اثبات شیعه یا اهل السنه بودن امیرالمومنین علی نیست، بلکه صرفا چون در فضای مجازی بسیار در این مورد بحث کرده اند، می خواهیم قرآن را در این بین قاضی کنیم. در این که علی محبانش و برادران مومنش را به قرآن و نه به خود، دعوت می کرد شکی نیست!  ولی این محبان بعدها هر کدام مدعی شدند که پیرو او هستند و بعبارتی علی بر کیش آنان بوده است. این ادعا چه اندازه مطابق با قرآن است؟ و چه اندازه موافق عقل است؟ الله در قرآن بسیار مثال ها فرموده، سرگذشت ها و داستان گذشتگان را ذکر کرده، ادعاها و حرف های آنان را ذکر فرموده است، با وجود این، راهنمایی های قرآن را به کناری گذاشته ایم و از روی لج بازی هر کدام مدعی شیعه یا اهل السنه بودن علی و دیگران را داریم!

به کسانی که این گونه حرف ها را مطرح می کنند می خواهم بگویم: شما از قرآن دور شده اید و تذکر الله را که دقیقا در این مورد ذکر فرموده، از یاد برده اید. الله عالم الغیب، دقیقا اختلاف مسیحیان و یهودیان بر مسیحی یا یهودی بودن ابراهیم، که عینا مانند دعوای شیعه و سنی بر سنی یا شیعه بودن علی هست را ذکر فرموده، برای چه؟

و پیوسته تذکّر ده، زیرا تذکّر مؤمنان را سود می‌بخشد.(51:55)

ولی آیا این تذکر بحال مسلمانان مفید آمده است؟ مطمئنا الله راست فرموده و این تذکر فقط برای مومنان سودمند است. شخص مومن شریعت الله را در اشخاص نمی بیند بلکه اشخاص را تابع شریعت او می داند.

حال جدل و ادعای مسیحیان و یهودیان را در آیات 135 تا 141 سوره بقره بخوانید که الله بعنوان تذکری برای مسلمانان در قرآن ذکر فرموده شاید کسی از مدعیان مسلمانی، در دام نیافتد و عبرت گیرد!

 

وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۖ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

گفتند: يهودى يا نصرانى شويد تا به راه راست افتيد. بگو: ما كيش يكتاپرستى ابراهيم را برگزيديم و او از مشركان نبود.(2:135)

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

بگوييد: ما به الله و آياتى كه بر ما نازل شده و نيز آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و سبطها نازل آمده و نيز آنچه به موسى و عيسى فرستاده شده و آنچه بر پيامبران ديگر از جانب پروردگارشان آمده است، ايمان آورده‌ايم. ميان هيچ يك از پيامبران فرقى نمى‌نهيم و همه در برابر خدا تسليم هستيم.(2:136)

صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ

اين رنگ خداست و رنگ چه كسى از رنگ خدا بهتر است. ما پرستندگان او هستيم.(2:138)

قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ

بگو: آيا درباره الله با ما مجادله مى‌كنيد؟ درحالیکه او پروردگار ما و شماست. اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست و ما او را به پاكدلى مى‌پرستيم.(2:139)

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰۗ قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ۗ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

آيا مى‌گوييد كه ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و سبطها يهودى يا نصرانى بودند؟ بگو: آيا شما آگاه تريد يا الله؟ ستمكارتر از كسى كه گواهى خود را از الله پنهان مى‌كند كيست؟ و الله از كارهايى كه مى‌كنيد غافل نيست.(2:140)

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ

آنان امّتهايى بوده‌اند كه اكنون درگذشته‌اند. آنچه آنها كردند از آنِ آنهاست و آنچه شما مى‌كنيد از آنِ شماست و شما را از اعمال آنها نمى پرسند.(2:141)

 

همچنین آیات 64 تا 68 سوره آل عمران

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ

بگو: اى اهل كتاب، بياييد از آن كلمه‌اى كه پذيرفته ما و شماست پيروى كنيم: آنكه جز الله را نپرستيم و هيچ چيز را شريك او نسازيم و بعضى از ما بعضى ديگرمان را پایین تر از الله به پرستش نگيرد. اگر آنان رويگردان شدند بگو: شاهد باشيد كه ما مسلمان هستيم.(3:64)

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

اى اهل كتاب، چرا درباره ابراهيم مجادله مى‌كنيد، در حالى كه تورات و انجيل بعد از او نازل شده است؟ مگر نمى‌انديشيد؟(3:65)

هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

هان اى اهل كتاب، گرفتم كه در آنچه بدان علم داريد مجادله‌تان روا باشد، چرا در آنچه بدان علم نداريد مجادله مى‌كنيد؟ در حالى كه خدا مى‌داند و شما نمى‌دانيد.(3:66)

مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَٰكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

ابراهيم نه يهودى بود نه نصرانى، بلكه حنيفى مسلمان بود. و از مشركان نبود.(3:67)

إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا ۗ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ

نزديك‌ترين كسان به ابراهيم همانا پيروان او و اين پيامبر و مؤمنان هستند. و الله ياور مؤمنان است.(3:68)

 

از آیه 135 بقره اینطور می فهمیم که هر دو دسته مسیحی و یهودی رستگاری را فقط در مسیحی یا یهودی بودن می پنداشتند، بعبارتی آنها تکفیری بودند و غیر از خود را دوزخی می پنداشتند. تفکرشان این بود که هر کس غیر آنها مشرک است و الله به صراحت در آیه 94 و 95 سوره بقره پاسخ فرموده است. الله در ادامه می فرماید این فقط ادعای پوچی است که دارند، بلکه رستگاری شامل همه کسانی خواهد شد - فارغ از اسم دین شان - که تسلیم فرمان الله باشند و فرقی بین هیچ کدام از رسولان قایل نباشند و یکی را برتر از دیگری ندانند.

بگو: «اگر آن (چنان که مدعی هستید) سرای دیگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می‌گویید!»(2:94)

ولی آنها، به خاطر اعمال بدی که پیش از خود فرستاده‌اند، هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد؛ و خداوند از ستمگران آگاه است.(2:95)

از آیات پیداست وقتی محمد گفته است پیرو آیین حنفیت باشید، آنها هر کدام مدعی می شوند که ابراهیم بر کیش ما بوده است پس در این صورت با ابراهیمی شدن، درواقع به آیین ما گرویده اید. اما الله در آیه 67 سوره آل عمران این را رد می کند و در آیه 120 سوره نحل می فرماید ابراهیم خود به تنهایی یک امت است که در این صورت می توان گفت اساس و بنیه دیگر ادیان بود.

ابراهیم امّتی بود مطیع فرمان خدا؛ خالی از هر گونه انحراف؛ و از مشرکان نبود؛(16:120)

الله دلیل آن که ابراهیم بر کیش آن دو نیست را شرح می دهد و در آیه 65 سوره آل عمران می فرماید: ابراهیم قبل از آیین شما زندگی می کرده است، پس چطور ممکن است بر آیینی باشد که بعد از او نازل شده است؟!!! حال همین سوال را از مسلمانان کج فهمی می شود که از روی لج بازی هر کدام می گویند علی شیعه بود، علی اهل سنت بود! چطور ممکن است علی یکی از این دو بوده باشد در صورتی که شیعه و سنی بعد از علی بوجود آمده اند؟!!!

امیر المومنین و دیگران، به مانند همه رسولان و پیروان آنها، مسلمان بودند! یعنی تسلیم امر الله بودند. و کسانی هم که سعی دارند علی و دیگران را برای خود مصادره کنند بهتر آن است که "عملا" پیرو او باشند مانند کسی نباشند که کلکسیون جمع می کند، و فقط دنبال آن است که در کنار خودش اسامی بزرگ را جمع کند. همان گونه که آیه 68 آل عمران نیز همین را می فرماید.

آیه 141 بقره بسیار زیبا می فرماید که آنها آمدند و رفتند، بخاطر کاری که کردند از ما نمی پرسند! علی آمد زندگی کرد، توشه جمع کرد، برای خودش بود. هر چه که علی جمع کرده ضرره ای از آن به ما نمی رسد. ما هم باید راه او را برویم و عمل کنیم. از ما فقط اعمال خودمان را می پرسند! و متاسفانه با وجود آن که الله در قرآن اختلاف های یهود و مسیحیت را برای عبرت گرفتن مسلمانان ذکر فرموده است، آیا واقعا کسی متذکر شد؟ شاهد آن هستیم که مسلمانان هرگز به این آیه توجه نکرده و درست برعکس آن عمل می کنند. الله می فرماید آنها در اختلاف بودند و ابراهیم را برای خود مصادره می کردند، ای مسلمانان شما اینگونه نشوید، که متاسفانه شدیم!!! تمام اختلاف های مسلمانان در همین است که هر کدام فلانی را در کیش خود می داند! این، آن را کافر می داند، آن، این را مرتد می داند، این در حالی است که همه این رفتار های تکفیر گونه مخالف آیه 141 بقره است.

به آیات دیگر نیز بپردازیم خصوصا آیه 139 بقره که در مورد این آیه باید به گمراهان امروزی گفت: ما و شما در عبادت و خواندن الله با همدیگر هم نظریم، یعنی هر دو می گوییم: الله را باید عبادت کرد، همان گونه که در آیات نیز تصریح شده و الله می فرماید ای رسول دعوت شان کن به این که ما در الله با هم وحدت داریم، پس بیایید و همه به الله توجه کنیم و فقط او را عبادت کنیم. ولی شما گمراهان امروزی عقیده دارید که از بندگان صالح هم در کنار الله می توان بعنوان واسطه کمک خواست، در این که اینکار موافق قرآن هست یا نه در اینجا بحث نمی شود، بلکه این سوال مطرح است: چرا به ما اشکال می گیرید؟ ما می گوییم الله، شما هم همین را می گویید، وقتی به ما که الله را مخلصانه عبادت می کنیم اشکال می گیرید، به خودتان اشکال گرفته اید!!! چطور عقل شما می پذیرد راه ما اشتباه باشد در صورتی که خودتان هم در عبادت الله با ما هم نظر هستید! چطور درباره الله با ما مجادله می کنید در حالیکه هر دو او را پروردگار خود می دانیم و برای او نماز می خوانیم و عبادت می کنیم؟ فرق ما این است که شما برای رسیدن به الله واسطه قرار می دهید ولی ما او را مخلصانه عبادت می کنیم. وقتی تیشه بر مشترکات می زنید و راه ما را گمراهی می پندارید، درواقع می گویید که نباید الله را عبادت کرد و حتما باید واسطه قرار داد.

 


برچسب‌ها: شیعه سنی اهل سنت آیین صحیح قرآن هدایتگر است

تاريخ : شنبه 1 خرداد 1395 | 1:0 | نویسنده : قرآن هدایتگر است |

شرک یعنی وارد کردن کسی را در عباداتی که مخصوص الله است

 
 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

شرک یعنی وارد کردن کسی را در عباداتی که مخصوص الله است

 

دوست عزیزی که این مطلب را میخوانی، من دشمن تو نیستم، من دشمن شیطانی هستم که در قلب پاک تو پنهان شده و نقاب دین به چهره زده است!

فرق جاهل و احمق در این است که جاهل نمی داند، ندانستن عیب نیست، ولی احمق نمی خواهد یا نمی تواند بفهمد. اگر نتواند باز هم عیبی نیست ولی وای بر آنان که نمی خواهند بدانند. دوزخیان همین ها هستند.

مهم نیست عقیده شما چیست، ما معمولا عقل سلیم را تنها از آن کسانی می دانیم که با نظرات ما موافقت می کنند

( لاروشفوکو)

می توان به یک روسپی فرهنگ آموخت، اما ممکن نیست بتوان او را وادار به اندیشیدن کرد!

(درثی پارکر )

اعتقاد و باور گمراهان در مورد "توسل به بندگان وفات یافته" سه نوع است:

دسته اول که بشدت افراطی هستند مستقیما حاجت شان را از بنده های صالح خدا میخواهند. این دسته برای بندگان قدرتی قایل هستند و معتقدند که باید مستقیما از بنده خواست چون آنها می توانند عطا کنند.

 به "ایمان" رسیده اند که آن بنده میتواند آنها را اجابت کند، باور دارند که عطای بنده مثل عطای خداست، و میگویند:

یا ...، من را از این گرفتاری نجات بده! یا ... فلان مشکلم را حل کن! یا ... مادر مریضم را شفا بده!

خطاب شان مستقیما به بندگان است و الله در این میان جایی ندارد و فراموش شده است. این دسته "سوپر مشرک" هستند. این نوع از افراطی های گمراه، دقیقا بنده را مثل خدا روزی دهنده میدانند، در حالی که روزی تمام بندگان بر عهده الله است و الله تنها کسی است که روزی می دهد

دسته دوم از گمراهان بسیار جالب تر هستند. این دسته خودشان را با ترجمه هایی کاملا اشتباه از قرآن مانند؛ ترجمه الهی قمشه ای ترجمه انصاریان  متقاعد کرده و گول میزنند و تصور می کنند قرآن عربی همان را می گوید که در ترجمه فارسی آن نوشته شده است. این دسته چوب اعتمادشان را می خورند. در صورتی که در این ترجمه های کاملا تحریف شده، اینطور آورده شده که مشرکان مکه بت را خدای خود می دانستند! اما قرآن هرگز این را نمی گوید و این ترجمه ها کاملا برعکس متن عربی نوشته و بعبارتی تحریف شده اند.

مشرکان مکه "هرگز" خدایشان بت نبود! این آیه را از قرآن تان بخوانید تا بدانید مشرکان مکه معتقد به الله بودند:

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ ۚ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

و هرگاه از آنان سؤال کنی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ مسلّماً می‌گویند: «اللّه»، بگو: «الحمد للّه (که خود شما معترفید) ولی بیشتر آنان نمی‌دانند

سوره لقمان آیه 25

این دسته از گمراهان امروزی بیشتر از این دست گفته ها دارند و می گویند: یا... برای من نزد الله واسطه شو که حاجتم برآورده شود.

این دسته تصور می کنند که با این عمل از دسته اول متمایز هستند در صورتی که اینطور نیست، چون این دسته نیز با وجود این که مستقیما از بنده نمی خواهند، ولی همچنان مورد خطاب شان به بنده است. یعنی به بنده می گویند که به خدا بگوید! خطابشان همچنان با بنده است و نه الله.

دسته سوم از گمراهان، الله را به بنده ها قسم میدهند! با این که عمل این دسته نسبت به دو دسته اول موجه تر است و تا حدودی قابل قبول است، ولی همچنان خالی از اشکال نیست، سوال اینجاست که مگر بنده در شان الله است و با او قابل مقایسه است که الله بخاطر این که شما او را قسم به بنده داده باشی، به خواسته تو تن بدهد؟ سبحانک یا الله! الله را فقط باید به ذات اقدس خودش قسم داد، ولاغیر. مثلا باید گفت: یا رحمان ارحمنی!

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى

بگو: ««اللّه» را بخوانید یا «رحمان» را، هر کدام را بخوانید، (ذات پاکش یکی است؛ و) برای او بهترین نامهاست

سوره اسراء آیه 10

ذکر این نکته ضروری است که دسته سوم زیاد مورد بحث ما نیست چون عمل آنها تا حدودی قابل قبول است.

 

 

شرک یعنی شریک قایل شدن، وقتی کسی بگوید جز من را صدا نزن، اگر صدا بزنی برای من شریک قایل شده ای و تو یکی دیگر را صدا بزنی یعنی تو برای او شریک قایل شده ای. این بدیهی و روشن است مثلا مادری به فرزندش می گوید از خانه بیرون نرو اگر بیرون بروی حرف من را زمین زده ای. آن فرزند با اینکه از جانب مادر کاملا توجیه شده که بیرون رفتن چه معنی ای میدهد، اما با وجود این بیرون میرود، و این یعنی حرف مادرش را زمین زده است.

در این مورد هم اصلا مهم نیست شما بگویید که خواندنی که من میخوانم بعنوان شریک برای الله و اعتقاد به خدای دیگر نیست. این مثل آن است فرزند توجیه کند که من بیرون نرفتم که حرف مادرم را زمین زده باشم بلکه بیرون رفتم تا حرف پسر همسایه که من را صدا زد گوش کرده باشم! شاید اشکال این است که معنی شرک را نمی دانیم، شرک فقط این نیست بجای الله کسی دیگر را خدای خود بدانی یا در کنار الله کسی دیگر را هم اله بدانی. وقتی الله به صراحت می فرماید اگر جز من را بخوانی، برای من به آن معنی است که برایم شریک قایل شدی، پس وقتی غیر الله را صدا بزنی نتیجه مشخص است! نتیجه همان است که الله فرموده است. تو برای او شریک قایل شده ای

قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ۚ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ ۚ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ

بگو: «چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد؟ یا چه کسی مالک گوش و چشمهاست؟ و چه کسی زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون می‌آورد؟ و کیست که امور را تدبیر می‌کند؟ می‌گویند: «الله»، بگو: پس چرا تقوا پیشه نمی‌کنید

سوره یونس آیه 31

خطاب الله در این آیه کسایی هستند که معتقدند خدا روزی رسان آنها است! کسانی که معتقدند الله مالک جان شان الله است! خداست که آنها را می میراند و زنده می کند! خداست که همه چیزشان را مدیریت می کند! الله این دسته را مورد خطاب قرار داده است. خطاب آیه به مشرکان مکه است. آیا این برای شما تلنگری نمی شود تا دوباره تحقیق کنید، پس چرا با وجود این که آنها همه چیزشان را از الله می دانستند، الله آنها را مشرک می داند؟ وجه اشتراک آنها با گمراهان امروزی در چیست؟ آنها الله را به عنوان خالق خود و هستی می دانستند، گمراهان امروزی هم همین اعتقاد را دارند، پس شرک آنها چه بود؟!!!

الله مشرکان مکه را اینطور در این مثال های قرآنی ذکر فرموده تا متذکر شود، آنها با اینکه من را خالق و روزی دهنده خود می دانستند، مشرک بودند. چرا؟ چون به بنده گانم روی می آوردند، آنها را صدا میزدند و بین من و خودشان واسطه قرار می دادند و با این کار برای من شریک قایل شدند

الله در سوره یونس آیه 35 می فرماید

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ ۚ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ ۗ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَىٰۖ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ

بگو: آیا کسی از شریکان شما، به سوی حق هدایت می‌کند؟! بگو: تنها خدا به حق هدایت می‌کند آیا کسی که هدایت به سوی حق می‌کند برای پیروی شایسته‌تر است، یا آن کس که خود هدایت نمی‌شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می‌شود، چگونه داوری می‌کنید؟

شما نباید اینطور انتظار داشته باشید که الله می بایست اسم شخص خاصی را می آورد و مثلا می فرمود محمد را نخوانید، تا این که شما متقاعد شوید که نباید محمد را بخوانید. چرا این را می گویم؟ چون در این صورت در طول زمان های بعد کسایی می توانستند بندگان دیگر غیر از محمد را صدا بزنند و توجیه شان این می بود که الله فرموده محمد را صدا نزنید و نفرموده مثلا ... را هم صدا نزنید!.

این قرآن کتابی است برای همه زمان ها پس الله هرگز اسم شخص خاصی را نمی آورد و بجای آن کلمات کلی و قطعی را ذکر می کند که جای هیچ توجیهی برای کسی در طول زمان های مختلف باقی نماند و می فرماید: کسی

وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ

و جز خدا کسانی را می خوانند که خلق نکرده اند چیزی را و خودشان خلق شده اند

سوره نحل آیه 20

کلمه ی "الذین" برای اشاره به انسان بکار میرود، نه بت که سنگ و شی است مشرکای مکه هرگز بت را خالق نمی دانستند. آنها لات و... را که بنده های صالح بودند و از آنها تندیس ساخته بودند و تصور می کردند که مقربان نزد الله هستند، صدا میزدند تا هر چه بیشتر به خدا نزدیک شوند! ولی الله این عمل شان را شرک می داند

أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ۚ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى

آگاه باشيد: آيين پاك از آن خداست، و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفته‌اند [به اين بهانه كه:] ما آنها را عبادت نمی کنیم جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند،

سوره کوبنده ی زمر آیه 3

آیا مگر صدا زدن بندگانی که گمراهان امروزی انجام می دهند با این استدلال نیست که برای قرب به الله است؟ حتما می گویید ما عبادت نمی کنیم! البته که شما عبادت می کنید! فقط نزد خودتان روی کاری که الله آن را شریک قایل شدن برای خود می داند، اسم دیگری گذاشته اید. با عوض کردن اسم، چیزی حل نمی شود و شما اصطلاحا فقط صورت مسئله را پاک کرده اید و اصل مشکل به قوت خود در جایش باقی است.

لطفا توجه بفرمایید که کلمه عبادت کردن کلی تر از صدا زدن است. این دو کلمه در ترجمه دو کلمه زیر مورد استفاده قرار می گیرند:

عبد = عبادت کردن           دعو = خواندن، صدا زدن، دعا کردن، ندا دادن

دعا کردن یکی از اعمال عبادی است. بعبارتی کلمه دعا زیر شاخه کلمه عبادت است و اگر کسی بخواهد دستوری بدهد که هیچ کس هیچ عمل عبادی را انجام ندهد، نمی گوید که دعا نکن! بلکه می گوید عبادت نکن! چون عبادت شامل دعا و هر روش عبادی دیگر می شود و کلمه ای کلی است. پس معقول است الله که عبادت را در انحصار خود می خواهد باید بفرماید که کسی جز من را عبادت نکنید تا دیگر جای هیچ بحثی باقی نماند. (هر چند الله در آیات بسیاری خواندن را نیز در انحصار خود آورده است)

اگر الله می فرمود کسی جز من را دعا نکن، در زمان های بعد کسانی می آمدند و بر اشخاصی سجده می بردند و استدلال می کردند که الله سجده را بر غیر خود منع نفرموده بلکه دعا بر غیر خود را منع فرموده است. لطفا درک کنید که دین الله برای همه زمان هاست و معقول آن است که بفرماید کسی جز من را عبادت نکنید تا همه روش های عبادی را برای غیر خود باطل کند. حال سوال این است که دعا، عبادت است یا خیر؟ جواب این است: البته که دعا عبادت است. این را هر عالم دینی و شخص عادی معترف است و می داند. این را بخوانید:

وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ

پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر می‌ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می‌شوند

سوره غافر آیه 60

اگر دعا کردن عبادت نباشد، آیه 60 سوره غافر اشتباه است. این آیه در صورتی صحیح است که دعا عبادت باشد

مثلا در قانون آمده که از چراغ قرمز عبور نکنید، اگر عبور کنید یعنی مرتکب تخلف رانندگی شده اید

این دیگر جای بحثی باقی نمی گذارد و همه می فهمند که "عبور از چراغ قرمز" مساوی است با "تخلف رانندگی" که نتیجه آن جریمه شدن است. الله نیز می فرماید من را بخوانید، اگر من را عبادت نکنید... و این روشن می کند که خواندن الله، عبادت او قلمداد می شود همانطور که عبور کردن از چراغ قرمز، تخلف نامیده می شود

یا مثلا این آیه روشن که بوضوح بین دو کلمه "دعو" و کلمه "عبد" تفاوت قایل شده است

قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ

بگو: «من از عبادت کسانی که جز خدا می‌خوانید، نهی شده‌ام!»

سوره انعام آیه 56

قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا

بگو: «من تنها پروردگارم را مى‌خوانم و كسى را با او شريك نمى‌گردانم

سوره جن آیه 20

صدا زدن و خواندن جز الله=شریک قرار دادن برای الله

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ ? قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ ? قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ ? عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ

و اگر از آنها بپرسي: چه کسي آسمانها و زمين را آفريده؟ حتماً مي‌گويند: الله بگو: آيا هيچ درباره معبوداني که جز خدا مي‌خوانيد انديشه مي‌کنيد که اگر خدا زياني براي من بخواهد، آيا آنها مي‌توانند گزند او را برطرف سازند؟ و يا اگر رحمتي براي من بخواهد، آيا آنها مي‌توانند جلو رحمت او را بگيرند؟ بگو: خدا مرا کافي است؛ و همه متوکّلان تنها بر او توکّل مي‌کنند

سوره زمر آيه 38

 

این آیه در مورد گمراهان امروزی نیز  صدق می کند. وقتی از آنها بپرسی چه کسی خالق است؟ جواب می دهند الله! و بعد اگر به آنها بگویی چرا کسی را صدا میزنی که اگر الله اراده کند شری برای من بخواهد آن کسی که تو می خوانی نمی تواند شر را از من دفع کند؟ هیچ جوابی ندارند که بدهند و برای یک لحظه به فطرتشان بازمی گردند. ولی فقط چند لحظه بعد، شاید درست وقتی هنوز در حال توضیح اینکه: "پس بیا فقط کسی را بخوان، که خواندن او به تنهایی برایت کافی است چون او تنها کسی است که می تواند شر را از تو دفع کند و به تو خیر عطا کند" به او هستی، شیطانش دوباره بر او چیره می شود.

وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلَا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ

و كسانى را كه به جز او مى‌خوانيد، نمى‌توانند شما را يارى كنند و نه خويشتن را يارى دهند

سوره اعراف آیه 197

إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ ۖ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

کسانی را که می خوانید غیر خدا، بنده گانی هستند مانند خودتان، پس اگر راست می گویید بخوانیدشان تا شما را استجابت کنند

سوره اعراف آیه 194

 


برچسب‌ها: شیعه شرک خواندن غیر الله عبادت اهل سنت قرآن هدایتگر است توسل

تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395 | 4:24 | نویسنده : قرآن هدایتگر است |

آیا مردگان میتوانند صدای ما را بشنوند

 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا مردگان میتوانند صدای ما را بشنوند

 

این مناظره من با برادری است که به گفته خودش 5 سال در حوزه علمیه تعلیم دیده است و مدرک تفسیر را از کشور مصر دریافت کرده است!!

 

من: خب. مگر شما متوسل نمیشید؟ مگر نمیگید مهدی وسیله اس؟ اصلا وسیله رو بیخیال توسل به چه صورتیه؟

او: بله همینه

من: خیلی خب چجوری وسیله قرار میدید؟ این وسیله قرار دادن به چه شکلیه؟ مگر صداش نمیزنید؟ مگر دعاش نمیکنید و نمیخونیدش؟ اینکار ومیکنی؟

او: اقا من عاشق امام زمان هستم منتظرشم دوسش دارم .... هیچ کاری هم نمیکنم وب ساختم میگم همه برن چون واسه عشقمه

من: جواب بده. اگر عقیده ات درسته نباید از جواب به سوالها هیچ ترسی داشته باشی و با طرح موضوع های دیگ از جواب دادن طفره بری. در ضمن من هرگز نمیگم مهدی یا هر کس دیگه ای رو دشمن شو

من میگم همونطور که الله فرموده عمل کن. یعنی به الله بگو: یا الله سلام منو به مهدی برسون، بگو عاشقشم. می فهمی؟ ولی کار شما برعکسه!!! میگید یا مهدی حرف منو به الله برسون

نمیگید یا مهدی فلان و فلان؟ این خواندن و صدا زدن مهدی هست یا نه؟

میگید یا نه؟

او: من منظور سوال شما رو متوجه نمیشم

من: چرا جواب به این سوال اینقدر برات سخته؟ چرا متوجه نمیشی تو یه کاری رو میکنی یعنی متوجه نیستی خودتم ک دقیقا چکار میکنی؟ تو میگی ما متوسل میشیم و وسیله قرار میدم

او: عزیزم من وسیله نذاشتم

من: نمیخونیدش؟ یعنی هیچ کسی رو؟

او: کدوم وسیله ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من: مهدی رو. فاطمه رو. علی رو. هر کسی رو

او: نه من هیچکی رو وسیله قرار نمیدم ...

من: پس چجوری از خدا میخای؟

او: مث ادم

من: آدم داریم علی رو واسطه میکنه. آدمم داریم فقط و فقط از خدا میخاد. اونطور ک پیامبرا از خدا خواستن شما کدومشی؟

او: من فقط از خدا میخوام

من: انگار شیعه ی واقعی هستی کسیکه فقط از خدا میخاد و کسی رو واسطه نمیکنه بین خودش و خداش هیچ شفیعی هیچ مولایی خدا مولای همه اس چون خدا برای بنده اش کافیه پس در پناه خدا

موفق باشی

او: یا علی

من: خخخخخخخخ یا علی هان؟ من دارم در مورد همین حرف میزنم برات میگم نگو یا علی ولی تهش خودتو لو دادی ک میگی خدا رسوات کرد به من دروغ بگو ولی به خودت دیگ چرا؟

او: ببین من نمیدونم تو معتقد چه دینی هستی ...ولی عقیده ات اشتباه است

من: دلیل داری بر ضد عقیده ی من؟

او: اینا رو واسه من نگو من 5 سال حوزه خوندم خدا خودش مراقب همه است پس نیازی نیست من بگم یا خدا

من: این دلیل تو بر ضد عقیده من بود؟ توی حوزه فقط بهتون یاد میدن ک جدل کنید. تنها چیزی ک بهتون یاد نمیدن قرانه

او: من میگم یا علی چون امام اول من است خدا حرف علی رو گوش میده

من: یعنی علی مواظبه؟ وقتی میگی یا علی؟ علی مرده هیچی نمیشنوه کسی ک بمیره تا قیامت مرده هر چی هم صداش کنی نمیشنوه

او: مرده واسه تو مرده ..در اصل زنده است ..اون ور پرده دنیا

من: مگر علی الان زیر خاک نیست؟ اتفاقا جعفری ها هم میگن امام جعفر نمرده و زنده است! مگر علی مثل همه از نطفه نبود و انسان نیست؟ هر انسانی میمیره. تا قیامت هم از هیچی خبر نداره و وقتی خدا همه رو برانگیخت فقط گمان میکنه نصف روز فاصله بوده بین مرگش و برانگیخته شدنش در روز قیامت. چه اولین انسان چه آخرین

او: دنیا دو تا پرده است جسمش الان پیش ما نیست .. اون دنیاست روحش علی شهیده شهید همیشه زنده است ما شهید داریم الان از قبرش گلاب میاد ..پس چرا میاد اونکه مرده

من: ببین حوزه ای این ایه رو بخون

تو نمی‌توانی صدای خود را به گوش مردگان برسانی، و نه سخنت را به گوش کران هنگامی که روی برگردانند و دور شوند

او: خوب این چه ربطی داره ؟؟؟؟؟؟؟

من: چه ربطی داشت؟!!!!!!!! علی مرده کج فهم، علی مرده الان زیر خاکه

تو باید برای اینکه علی بشنوه صداتو باید از خدا بخای ک حرف تو به علی برسونه. نه علی حرفتو به خدا

او: بیا برو تفسیر قران یاد بگیر بعد بنال ...اینجا منظور قران از مردگان یکی مث تو است که هیچی از حرف من نمیشنوی و میگی فقط حرف خودم ..مردگان تو رو میگی که عقلت در جاهلیت است فقط جسمت است ...

اینا رو اگه میتونی ایه عربی قران رو بده اسم سوره بده تا قبول کنم

من: اینم عربی اش من مث تو نیستم من جرات نمیکنم بخدا دروغ ببندم به چه بهانه ها که متوسل نمیشید

سوره ی فاطر آیه 22

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ

و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می‌رساند، و تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‌اند برسانی

تو باید برای اینکه علی صداتو بشنوه باید از خدا بخای که حرف تو به علی برسونه. نه علی حرفتو به خدا

او: من قبول ندارم ...من از علی و حسن و حسین خواسته هامو گرفتم

من: حرف خدا رو قبول نداری خخخخخخخخخخ وااااااااااااااااااای خدایا دیدی الان حرف تو رو بهش زدم گفت قبول ندارم. من دیگ چکار کنم؟

او: ببین عزیزم موسی به دین خویش عیسی به دین خویش

من: گفتم بهش تو باید برای اینکه علی بشنوه صداتو باید از خدا بخای ک حرف تو به علی برسونه. نه علی حرفتو به خدا داداش داری اشتباه میکنی

او: من حرف خدا رو قبول دارم ... تو تفسیر قران رو نمیدونی دوست داشت منو بفرسته جهنم منم میرم جهنم. من حرف تو رو قبول ندارم استاد

من: یعنی تو به همین سادگی قبول میکنی مورد خشم آفریدگار قرار بگیری؟ من بیجا میکنم استاد تو باشم و اینطوری بارت بیارم. خدا میگه ب رسول تو نمیتونی حرف تو به هیچکس ک در قبره برسونی. علی الان مگ زیر خاک نیست؟ خدا گفته به هر کسی دلش بخاد حرف تو رو میرسونه. بعد تو میگی قبول ندارم علی باید حرف منو بخدا برسونه؟ خب خدا میگه تو اصلا در کل حرف تو نمیتونی ب علی برسونی تا ب من بگه. عجباااا علی نمیشنوه تا بگه به خدا. می فهمی؟

برادر خاهش میکنم خدا همین و گفته من هیچ تغییری ندادم توش تفسیر و معنی یکی ان. بخدا روشنه که علی نمیشنوه

چون الان زیر خاکه مرده تو نمیتونی بگی علی حرف منو برسون ب خدا چون علی نمیشنوه ولی میتونی به خدا بگی علاقه تو، عشق تو، به علی بگه بخدا روشنه برادر عزیزم وااااااای

او: من به علی نمیگم که به خدا چیزی برسونه .... من اگه چیزی از خو علی هم بخوام بهش میگم بفهم اونم میده به من اگه هم از خدا چیزی بخوام به خود خدا میگم

من: یعنی علی یا هر کسی جز خدا میتونه به تو چیزی بده؟

او: از هر کی بخوام از خدا بخوام خدا میده از علی بخوام علی میده اره به خدا نشده چیزی بخوام نده

من: میدونی تا حالا چرا هر چی از علی خاستی اجابت شده چون خدا بر گمراهی گمراهان اضافه میکنه به ثروت شون اضافه میکنه چون گمراه ها رو گمراه تر میکنه خدا بصراحت میگه مرده نمیشنوه و تو باید به من بگی و من حرف تو رو به هر کسی بخام مرسونم بعد تو میگی نه علی میشنوه و میتونه عطا کنه داری میگی خدا الکی گفته مرده ها نمیشنون چی میگی؟

کسی که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش می‌دهیم و بر محصولش می‌افزاییم؛ و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمی از آن به او می‌دهیم امّا در آخرت هیچ بهره‌ای ندارد

سوره شوری آیه 20

تو وقتی میگی از مهدی خاستم و بهم داده، دقیقا منظورت اینه هر چی دعا کردی مستجاب شده، خب دیوانه خودت با زبان خودت اقرار کردی که از مال این دنیا بهت داده. چونکه اگر آخرت رو میخواستی هنوز که در آخرت نیستی تا بدونی. پس اگر بخوای از خدا خدا بهت میده. بر گمراهیت اضافه میکنه. تا کیف کنی. ولی آخرت ....

او: اقا برو .... من دین خودمو قبول دارم

من: دینت خلاف کلام خداس

او: من طبق جمهوری اسلامی حرف میزنم

من: خدا اون حرفی رو ک مذهبت بهت میزنه یا همون جمهوری اسلامی، نگفته برو کتاب خدا رو بخون

او: الان دین کشور ما همینه

من: غلطه

او: دین حوزه ها همینه

من: خدا در قیامت از حوزه و حکومت جمهوری اسلامی نمیپرسه و کاری به اینها نداره، ملاک خدا کتابش و حرف هایی هست که در کتابش فرموده، مشرکای مکه هم فکر میکردن درست میگن. حوزه اشتباه میکنه

او: چه میدونی شاید حرف تو غلطه

من: البته هر کسی ممکنه اشتبا کنه منم ممکنه اشتبا کنم مگ من گفتم فقط من راس میگم؟ من بتو میگم فقط ی کم قران بخون بخدا ساده اس راحت میفهمیش، بفرما ثابت کن نظر من اشتباست

او: من الان میتونم حرفتو ثابت کنم اشتباهه اما حوصله نوشتن ندارم

من میتونم ده ساعت کامل بدون مکث برات سخرانی کنم و همه چی رو باز کنم تا بفهمی نه نمرده بفهم نمرده شهید همیشه زنده است تو با من بحث نکن من پرورش یافته توی مصر و زیر دست استادان قران هستم

من: تفسیر نظر شخصی یکی است و ممکنه اشتباه برداشت کرده باشه. مثلا تفسیر نمونه نظر شخصی و برداشت آقای مکارم و برخی از علماست یا فلان تفسیر دیگر نظر شخصی و برداشت نویسنده اش است از قرآن. دلیل نداره همه اش درست باشه. برای همینه که تفسیرها مختلف و متفاوتن. چون هر کس برداشت و نظر خودش و میگه که با هم متعارضن. تفسیر ها متعارضن نه قرآن

او: تفسیر قران حرف همه جهان است حرف همه مسلمانان است نه من و تو

من: علی مرده. الان زیر خاکه و وقتی قیامت شد. از گورش میاد بیرون. مث من و تو ک از گورمون میاییم بیرون

او: علی زنده است تو هم بمیری بازم زنده ای. تو کافری

 

من: کاملا خلاف قرآن حرف زدی تو میگی حتی اگر بمیری درواقع زنده ای. این دیگ یعنی چی؟

چون قرآن به رسول میگه

إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ

تو می‌میری و آنها نیز خواهند مرد!

من کافرم؟ من چی میگم؟ میگم علی مرده؟ این یعنی کافر؟

او: اره تو به خاطر نفع خودت به جای تفسیر ترجمه رو گیر دادی عزیزم من تو تفسیر قران تو مصر رتبه سوم اوردم اصل تفسیره ...

من: رتبه سومی؟ هان؟ پس من دارم با آدم مهم و بزرگی حرف میزنم؟ خوشحالم از این پس آیه رو تفسیر کن

 

 

 

دوستان!!! این مناظره اصلا به این شکل نبود. من مجبور بودم یک سوال و 10 بار بپرسم تا جواب صریح بدهند، و این متن هم ویرایش شده است. ولی مطلقا در جواب های ایشون دست نبردم و اگر اعتراضی دارن میتونن بگن

ایشون اولش مطلقا برای حرفاش سندی ارائه نداد، و با اصرار من وقتی حرفاش تموم شد، آنوقت کل سند ها رو یک جا ارائه داد و اصلا مشخص نکرد که کدوم حرفش از کدوم کتابه. این اصلا روش سند دادن نیست. روش سند دادن اونیه که من حدیث از رسول آوردم و زیرش هم آدرسشو نوشتم. درستش اینه وقتی حرفتو میزنی همون موقع سندشم بگی. الان من نمیدونم باید در یک کتاب دنبال همه ی حرفاش باشم. این روش ایشونه که اینطوری تربیت شده تا طرف شو گیج کنه.

در حوزه همین چیز ها رو بهشون یاد میدن و باید بگم درسشم خوب پس داده و از استاداش قطعا از این بابت نمره 20 خواهد گرفت

این قسمت دوم مناظره است که ایشون توضیحاتش و تفسیرش رو از آیه ی بالا که در توصیف مردگان بود میده، و من هم جواب این برداشت شو دادم

=======================================================

توضیحات برادر حوزوی در مورد سوره فاطر آیه 22

این ایه که تو آوردی میگه مردگان و زندگان یکی نیستند، میدونی چرا ؟؟؟؟چون مردگان از امکانات بالاتری پیش خدا برخوردارند ....

اینجا منظور از مرده ...یه چیز دیگه است

مرده یعنی کسی که نمیشنوه . و هیچ عکس العملی انجام نمیده قبول داری ؟؟؟؟؟؟

تفسیر قران واسه مرده اینه (یعنی مرده از نظر قرآن اینه) مرده کسی است که از دین خارج شده و سخن هیچکی رو نمیشنوه و قبول نداره و هیچ عکس العملی تو درست کردن عقیده اش نداره ....تو این ایه میگه تو سخن تو نمیتونی به گوش اون مرده برسونی چون اون حرف تو رو قبول نمیکنه و تو جهالت است ...وقتی میگه کسی که تو قبر خفته یعنی کسی که مستقل نیست و وابسته است یعنی هر چی بقیه میگن قبول داره ... اینجا منظور قران از مردگان یکی مث تو است که هیچی از حرف من نمیشنوی و میگی فقط حرف خودم ..مردگان، تو رو میگه که عقلت در جاهلیت است فقط جسمت است

به ما تفسیری رو که متعلق به پیامبره اینجوری یاد دادن

ببین دنیا کوچیکه ..... حدیث داریم میگه نسبت دنیا به اخرت مثل نسبت شکم مادر به دنیا است پس ببین اون دنیا چه قد بزرگه

وقتی ما از مردگان سخن به میان می‌آوریم، در حقیقت از کسانی سخن می‌گوییم که جان ایشان از تن بیرون رفته است. همونطور که در این آیه میگه

سوره ی زمر آیه 42

اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می‌کند، و ارواحی را که نمرده‌اند نیز به هنگام خواب می‌گیرد؛ سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه می‌دارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) بازمی‌گرداند تا سرآمدی معیّن؛ در این امر نشانه‌های روشنی است برای کسانی که اندیشه می‌کنند

====================================================

جواب من به برادر حوزوی تا اینجا از صحبت هاش

اگه منظورت از " تفسیری رو که متعلق به پیامبره" حدیث نبوی هست، مطلقا حدیث صحیحی از رسول در تایید حرف هاای تو نیست. چرا؟ چون شما یک قسمت از آیه را ملاک میگیری و ادامه آیه را کنار میگذاری!!!

و بعد در آیه بالا الله فرموده نفس یا همون جان را هنگام مرگش یعنی موت اش، میگیرد و همچنین کسانی را که نمردند هنگام خواب جانشان را میگیرد. خدا فرموده در این آیه برای یتفکرون نشانه هاست. یعنی هم جان کسانی که میمیرند بسوی خدا بالا میرود هم جان کسانی که میخوابند.

در حدیث صحیح از رسول، ایشون میگویند "النوم اخوت الموت" یعنی خواب و مرگ برادر همدیگر هستند. خدا هم همین و فرموده است. هم روح یک مرده و هم روح کسی را که خواب هست، میگیرد و به سوی خود بالا میبرد. یک جور میگیرد. هر دو را وفات میدهد. پس یک اتفاق برای آنها می افتد تنها فرق این است که روح کسی که خواب هست به جسم برمیگردد اما روح کسی که میمیرد، همان نزد الله باقی میماند و تا قیامت به جسم برنمیگردد.

آدرس حدیث:

الراوي: جابر بن عبدالله المحدث: الألباني - المصدر: صحيح الجامع - الصفحة أو الرقم: 6808

خلاصة حكم المحدث: صحيح

پس خواب هر طور که می باشد، مرگ نیز به همان شکل است. خدا روح کسایی که باید بمیرند و کسایی که نباید بمیرند و درواقع خواب هستن را میگیرد. پس روح در هر صورت، چه روح یک خواب رفته و چه یک مرده، نزد خداست. وقتی ما خوابیم. روح مان نزد خداست و روح کسی هم که مرده است، نزد خداست. وقتی ما خواب هستیم مطلقا از این دنیا باخبر نیستیم تا زمانی که روح از جانب الله برنگردد به جسم، پس مرده ای که روحش نزد خداست و خدا برنگردانده به جسم اش. دیگر قادر نیست از این دنیا چیزی متوجه بشود. خدا به همین سادگی با یک مثال مشخص کرده است

خب ما وقتی خواب هستید مثلا در بعد از ظهر شما خوابیدید اولا آیا هشیار هستید!!! آیا نسبت به اطراف تان آگاه هستید؟ چه سوال هایی پرسیدم؟!!!

ثانیا وقتی که بیدار می شوید، بدون آنکه ساعت رو نگاه کنید. گمان می کنید که چه اندازه خواب بودید؟ مطمئنا هر کسی فکر میکند مدت کمی خوابیده است، ولی وقتی به ساعتش نگاه میکند میبیند شب شده است. یا میپرسد چه زمان خواب بودم، چرا می پرسید؟ چون مطلقا از گذر زمان خبر ندارد. چون موقع خواب روح نزد خداست. روح کسایی هم که میمیرند نیز نزد خداست. پس یک اتفاق برای یک مرده و یک زنده که خواب است می افتد. هر دو گذر زمان در این دنیا رو متوجه نمی شوند و چیزی از این دنیا نمی شنوند.

این دنیا فقط با جسم قابل درک هست و روح به تنهایی هرگز قادر به شنیدن و درک کردن جهان مادی نیست. چون وقتی ما که خواب هستیم و روح مان از جسم جدا می شود، نمی توانیم چیزی از این دنیا بشنویم، مادامیکه روح برنگردد، بلکه فقط با جسم هست که روح میتواند از این دنیا آگاه بشود.

جسم هم به همین صورته. جسم هرگز از احوال روح در دنیایی که روح قرار داره با خبر نیست، اگر بود ما تا الان می فهمیدیم و این همه روح برامون ناشناخته نبود

ولی خدا این دو دنیا رو از هم جدا کرده و بینشون فرق گذاشته به طوری که روح بی جسم و جسم بی روح هیچ گونه درکی از این دنیایی که ما در اون هستیم، نخواهد داشت

وقتی حضرت عزیر به امر خدا وفات یافت. اگر عزیر می فهمید و خبر داشت از این دنیا و درک میکرد. پس باید متوجه گذر زمان میشده. در صورتیکه وقتی الله از عزیر میپرسه چقدر درنگ کرده بودی، عزیر میگه یوما او بعض یوم یعنی روزی یا کمتر از نصف روز. در صورتیکه 100 سال مرده بود.

پس برادرم. مردها مطلقا نمیتونن از این دنیا آگاه بشن چون اولا الان نزد پروردگارشانن در برزخ ممکنه الان شیطان بهت بگه خب پروردگار همه جا هست پس مرده ها میتونن پیش ما هم باشن. نعوذبالله که این شرکه و فقط الله هست که در یک لحظه همه جا هست. اگر اینطوره پس وقتی هم که ما خواب هستیم باید از گذر زمان در این دنیا باخبر باشیم چونکه به این فکر شیطانی شما خدا روح همه رو چه اونایی که باید بمیرن و اونایی که خوابن و نباید بمیرن را یک جور برمیگیره و بهرحال نزد خودشن پس هر جا خدا باشه روح هم میتونه اونجا بشنوه. این فکر درجا غلطه. پس چرا وقتی خوابیم چیزی متوجه نمیشیم از این دنیا؟. و اگر مرده ها ک روحشون نزد خداست میتونن بشنون. ما هم وقتی خوابیم میتونیم بشنویم. خب آیا تو وقتی خوابی میتونی بشنوی؟ پس فرقی نیست.

 

  

هر وقت تو وقتیکه خواب بودی خواهرتو دیدی وقتی که داشت روی تو پتو مینداخت،

هروقت تو مثلا صدای مادرت شنیدی که از ساعت 10 شب تا 7 صبح که مثلا تو در این ساعات خواب بودی

اومده باشه بالای سرت هر چی خاسته گفته بهت، هر وقت اینها رو شنیدی و دیدی،

اونوقت منم باور میکنم که مرده ها میبینن و میشنون

چون خدا میگه روحت وقتی خوابی پیش منه. روح کسیو هم که مرده پیش منه،

روح کسی که باید زنده بمونه برمیگردونم به جسمش.

و روح کسی و که باید بمیره به علم خودم. نگه میدارم پیش خودم.

پس چون وقتی تو خوابی و روحت پیش خداست، مطلقا چیزی از این دنیا نمی فهمی،

مادامیکه روحت از جانب خدا برنگرده.

روح اون مرده ای هم که خدا پیش خودش نگه داشته هرگز نمیتونه بشنوه و ببینه.

فقط در یک صورته اونم اینکه روح به جسمش برگرده

چونکه جسم شون الان زیر خاکه و روح فقط در آخرت به روح برمیگرده

که این هم فقط در قیامت ممکنه،

که خدا روح همه رو در اخرت به جسم هامون که زیر خاک ان برمیگردونه و همه رو زنده میکنه.

مگر اینکه سخیفانه بگید علی مثل ما که خدا هر شب وقتی خوابیم جسم مون و برمیگیره به سوی خودش بگید جسمش هم  هنوز هست

و خدا هم این همه سال روحشو هر شب برمیگرفته و به جسمش برمیگردونده که این مردوده

اونایی ک مردن روحشون الان نزد پروردگارشون زنده اس این زنده بودن نزد رب

هرگز معنی اینو نمیده که اونها میشنون پس اگر کسایی که روحشون نزد رب شون هست میشنون

خب چرا ما وقتی میخوابیم مطلقا چیزی از این دنیا نمیبینیم و نمیشنویم؟

روح ما هم که نز رب مون هست در موقع خواب

آیا فهم این برای شما، جدا اینقدر سخته؟

روح نمی شنوه نمی بینه،

نه علی نه عمر نه رسول. نه احدی.

تنها کسی که ما رو می بینه فقط الله هست

والسلام

اینو من نمیگم برید کتاب و باز کنید و این ایات و بخونید

بنابر ایات

سوره نمل آیه 80

سوره ی روم آیه 52

سوره فاطر آیه 22

انعام ایه 60

سوره زمر ایه 42

و 2 مثال بسیار کوبنده از جانب الله در این زمینه در سوره ی بقره آیه 259

و در سوره کهف ایه 19

و...

========================================================

ادامه ی توضیحات برادرمون در مورد سوره فاطر آیه 22

از این حالت در فرهنگ قرآنی و اسلامی به عنوان توفی و وفات یاد می‌شود؛ زیرا توفی و وفات به معنای گرفتن چیزی به صورت تمام و کمال است (اخذ الشی بتمامه). پس تعبیر به فوت به معنای نابودی، تعبیر نادرست و غلط است که در زبان فارسی رایج شده است و باید بجای آن از عبارت وفات استفاده کرد.

در حقیقت، هنگامی که مرگ آدمی فرا می‌رسد، فوت نمی‌شود بلکه وفات می‌کند و خداوند و فرشتگان مأمور الهی، جان و روح او را می‌گیرند و این کل تفسیر دقیق ایه تو بود که آوردی .... اینو من نمیگم حرف جهانه و اساتید

در دو آیه از قرآن کریم به صراحت زنده بودن شهداء مطرح شده است:

======================================================

ادامه ی جواب من

در بالا کامل توضیح دادم و حالا که به اینجا رسیدم فهمیدم که فقط با کلمات بازی میکنی، همین. چیزی در چته نداری

بگو استادت بیاد، همون استادی که توی حوزه بهت اینا رو یاد میده

البته چه انتظاری از اون هم میشه داشت، چیزی و که میدونسته تماما به تو یاد داده

=========================================================

ادامه ی توضیحات برادرمون در مورد سوره فاطر آیه 22

آیه اول: «وَ لَا تَقُولُواْ لِمَن یُقْتَلُ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتُ بَلْ أَحْیَاءٌ وَ لَكِن لَّا تَشْعُرُون»(1) و به كسى كه در راه خدا كشته شده مرده مگویید بلكه اینان زنده هایى هستند ولى شما درك نمى كنید.

شیعه گمراهان اهل سنت قدرت شنوایی مردگان قرآن هدایتگر است

تاريخ : پنج شنبه 2 ارديبهشت 1395 | 2:4 | نویسنده : قرآن هدایتگر است |

آيا شما شيعه ي واقعي هستيد؟

 
 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا شما شیعه ی واقعی هستید؟

 

سلام و درود بر همه شیعیان واقعی علی، نه آن کسانی که بر این بزرگوار غلو و زیاده روی می کنند. با یک شیعه بحث می کردم، پرسیدم مگر من که می گویم فقط الله، گمراهی ام در چیست؟ چرا به من می گویی گمراه هستم؟ مگر رسولان هم نمی گفتند فقط الله را بخوانید؟ من هم که همین حرف آنها را میزنم، پس چرا می گویید من گمراه هستم و رسولان نه؟ آیا اگر حرف دیگری را عینا تکرار کرد گمراهی برای شخصی است که تکرار می کند؟ پس در این صورت رسولان نیز به عقیده شما گمراه بوده اند که دعوت به خواندن فقط الله کرده اند. خدا که خواندن را اولا برای خودش دانسته و دوما خواندن را هم عبادت دانسته است.

آن شیعه جواب داد: چون تو امام ها را خطا کار میدانی و می گویی پیرو راه پیامبر نبودند!!!

پاسخ: من هرگز حکم صادر نمی کنم، من فقط استنباطم را از قرآن و کلام بزرگان می گویم، که بنا بر قرآن این راه درست است و مطلقا تا این لحظه یک نفر نبوده است که بتواند جواب بدهد. من هرگز به کسی نمی گویم مشرک و کافر این را خدا تعیین می کند و به خدا پناه میبرم که از جاهلان باشم.

تهمت زدن، از 1000 تا فحش هم بدتر است، من چه کسی باشم که از الان بگویم که شما جهنمی هستی یا مثلا علی بن ابی طالب بهشتی است یا جهنمی!!! مگر من از قیامت و روز داوری خبر دارم؟ مگر من بر علی شاهد بوده ام؟ مگر شما بر عایشه شاهد بوده اید؟ آیا اگر کسی در زندگی اش اشتباهی هم کرده باشد مگر شما شاهد بر او بوده اید که در خلوت خودش توبه نکرده باشد؟ پس حکم به تکفیر کسی از جاهلان بر می آید و بس!

در تمام پست هایی که نوشتم دریغ از یک حرف بد و زشت که من به آن بزرگواران گفته باشم. در عوض تا بوده از تهمت ها و توهین های شیعه نسبت به بزرگان اهل سنت شنیدم، انصاف شما همین است! من به ائمه شما بگویم بزرگواران و... و هرگز به آنها توهین نکنم در عوض شما عمر و ابوبکر و... را کافر و مرتد بدانید؟ وحدت و احترام کامل که منظور قانون اساسی و اصل 12 بوده این است؟

راه شما اشتباه است چون مثل ائمه عبادت نمی کنید. چرا مثل ایشان مستقیما از خدا نمی خواهید؟ و خدا را به تنهایی نمی خوانید؟ برای ما، خلفا و آل محمد یک اندازه عزیز هستند و هرگز فرقی بین آنها قایل نمی شویم، نه فرقی بین پیامبران و رسولان قایل می شویم و نه فرقی بین دیگران و ما در خلفا و آل محمد، هرگز غلو و زیاده روی نمی کنیم

چون خدا فرموده است:

بگو: «به خدا ایمان آوردیم؛ و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده؛ و آنچه به موسی و عیسی و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در میان هیچ یک از آنان فرقی نمی‌گذاریم؛ و در برابرِ (فرمان) او تسلیم هستیم.»(3:84)

مثل خودشان خدا را همان طور که شایسته مقام خدایی اش هست، او را عبادت می کنیم، آنطور که شایسته مقام خدا هست! از خدا می خواهیم عشق مان را به همه آن بزرگواران برساند، نه برعکس.

آنها خدا را آن گونه که شایسته است نشناختند، در حالی که تمام زمین در روز قیامت در قبضه اوست و آسمانها پیچیده در دست او؛ خداوند منزّه و بلندمقام است از شریکیهایی که برای او می‌پندارند(39:67)

پیرو کسی است که از عمل شخص دیگر پیروی می کند، عمل کند؟ مگر محمد و ابوبکر و علی و حسین و... مستقیم با خدا درد و دل نمی کردند؟ هیهات ای گمراهان، مگر من جز این را گفته ام؟ مگر من حق نمی گویم؟ حرف آنها همین بود، منم حرف ایشان را می گویم! پس اشتباه من این است که می گویم مثل رسولان مستقیم از خدا بخواهید؟ یعنی معتقدید راه آنان گمراهی است؟ معتقدید که رسولان مستقیم به خدا رجوع نمی کردند و کسی را واسطه می کردند؟

آنها عبادت کردن صحیح را به شما یاد دادند، ولی شما مثل ایشان عبادت نمی کنید، پس نتیجه می گیریم شما در راهی نیستید که آنها رفتند، شما کج شدید. اگر بر طریق آن بزرگواران باشید، هرگز کسی به شما ایراد نمی گیرد

من دارم شما را دعوت به این می کنم که مثل آن بزرگواران، مستقیم از خدا بخواهید

ایها الناس، این چه گمراهی است که من دچار آن شده ام؟ عجیب هستید

یعنی اگر راه ائمه تان را عینا عمل کنید گمراه می شوید؟ چون من شما را به همین راه دعوت می کنم، اگر مثل آنها مستقیم از خدا بخواهید، گمراه می شوید؟ پس درواقع این شما هستید که معتقدید آنها گمراه بودند!!! و این جاست که مشخص می شود این شما هستید به آن بزرگواران تهمت میزنید، نه ما، چرا به راهی که آنها می رفتند و ما هم می گوییم همان راه را بروید، می گویید راه گمراهی است؟ راه ائمه مستقیم و بی واسطه با خدا بود پس این راه گمراهی است؟

فقط الله را بخوانید و خجالت بکشید که در محضر یگانه شنوای و بینا ، وقتی او همیشه صدایتان را در هر کجا و هر حالی که باشید می شنود، شما کس دیگری را که نمی شنود صدا بزنید تا حرفتان را به کسی بگوید که همیشه صدایتان را می شنود!. شما چطور یکی دیگر را صدا میزنید و حاجت تان را از یکی دیگر می خواهید یا خاسته تان را به او می گویید که او به خدا بگوید مگر همان لحظه خدا نشنیده است؟!!! اگر شنیده است چرا باید یکی دیگر به او متذکر شود؟ مگر الله رودربایستی دارد و فرق می گذارد بین بندگانش؟ بخشندگی الله را زیر سوال می برید؟ درحالی که کسی جز الله هرگز صدا شما را نمی شنود، از خدایی که در آن لحظه صدایتان را شنیده شرم نمی کنید؟

بگو: «پروردگار من روزی را برای هر کس بخواهد وسیع یا تنگ می‌کند؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند!(34:36)

بله مردم نمی دانند که وقتی فلان شخص را می خوانند و واسطه می کنند، و حاجت شان برطرف می شود، درواقع برای این نیست که او نیازش را حل کرده است، بلکه همه اینها از طرف خداست، برای این است که خدا فرموده: "ولی بیشتر مردم نمی دانند"

نهایتا حرف من این است

ما هرگز قصدمان توهین به آن بزرگواران نیست، قطعا ما بیشتر از شما آنها را دوست داریم

اگر دوستدار واقعی علی و... هستید

پس طبق آیه ی 22 سوره فاطر عمل کنید

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ

و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می‌رساند، و تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‌اند برسانی

ما به شما می گوییم برگردید به راه مستقیم

ای مردم! عشق تان، ارادت تان و سلام تان نسبت به علی و هر کس دیگری را به خدا بگویید که به گوش علی برساند، نه بر عکس. خجالت بکشید کسی جز خدا نمی شنود و کسی جز خدا قادر به شنوا کردن مردگان نیست. شما دارید هم به الله توهین می کنید هم ائمه خودتان آیا این خواسته ما که می گوییم طبق آیه 22 سوره فاطر به الله بگویید که به علی سلامتان را برسوند، این توهین به علی است؟ آیا این گمراهی است؟!

ای گروه جنّ و انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو می‌کردند، و شما را از ملاقات چنین روزی بیم می دادند؟! آنها می‌گویند: «بر ضدّ خودمان گواهی می‌دهیم؛ (آری، ما بد کردیم.)» و زندگی (پر زرق و برق) دنیا آنها را فریب داد؛ و به زیان خود گواهی می‌دهند که کافر بودند!(6:130)

دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران!(43:67)

 

توبه کنید، هر لحظه از زندگی تان توبه کنید، همیشه قطعا خدا شما را خواهد بخشید چون خدا می فرماید

قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است

سوره زمر ایه 53

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا

خداوند (هرگز) شرک را نمی‌بخشد! و پایین‌تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می‌بخشد. و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است

سوره نساء آیه 48

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَٰئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا

پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی نادانی انجام می‌دهند، سپس زود توبه می‌کنند. خداوند، توبه چنین اشخاصی را می‌پذیرد؛ و خدا دانا و حکیم است

سوره نساء آیه 17

أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

آیا نمی‌دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می‌پذیرد، و صدقات را می‌گیرد، و خداوند توبه‌پذیر و مهربان است؟

سوره توبه ایه 104

وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ

و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، می‌آمرزم

سوره طه ایه 82

 

خدا عاشق توبه کردن های ماست، به ما سختی میدهد، آزمایش مان می کند، که سطح تحمل مان را بیازمایدبهشت خدا لیاقت می خواهد، جهنم خدا هم لیاقت می خواهد! اگر تحمل نکردیم و مرتکب اشتباه شدیم، خدا با این کار فقط می خواهد توبه مار را بشنود دوباره با توبه به سوی او برگردیم خدا عاشق شنیدن توبه ماست، فراموش نکنیم، هر کس توبه کند مثل روز اول پاک می شود

البته این به آن معنی نیست که مجاز هستیم گناه کنیم

 

 


برچسب‌ها: شیعه اهل سنت قرآن هدایتگر است گمراهان

تاريخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394 | 17:32 | نویسنده : قرآن هدایتگر است |

شيعيان مي گويند ما رسولي که مثل خود را قبول نداريم

 
 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

شیعیان می گویند ما رسولی مثل خودمان را قبول نداریم

 

شیعیان می گویند ما نمی توانیم دنیا و آخرت خود را دست کسیبدهیم که مثل خودمان انسان باشد، بتواند گناه کند یا گناهکار باشد، در او امکان اشتباه تصمیم گرفتن برود یا او گمراه بوده باشد. می گویند رسول حتما باید معصوم باشد، یعنی از خودش اختیاری نداشته باشد که بتواند مثل ما مرتکب گناهی بشود. می گویند باید از بدو تولد که هیچ، از بدو خلقت اش معصوم باشد و هیچ خطا، اشتباه، گمراهی ای در او نباشد. قبول دارید؟ اعتقاد شیعیان همین است؟ از قلم که ننداخته ام؟ اگر چیزی جا انداختم، شما به آن اضافه کنید

خیلی جالب است این عقیده مشرکان هم بود

بله، اونها هم انسانی مثل خودشان را هرگز قبول نداشتن، آیا باور این که خواندید برای شما سخت است؟ اتفاقا حتی دلایل این تفکر که در بالا خواندید با عقیده مشرکان مکه نیز فرق نمی کرد!!! مشرک ها هم می گفتند باید فرشته بیاید. این که می گفتند باید فرشته از طرف خدا بیاید، از آن جهت بود که فرشته نه تنها معصوم است و عاری از این که مرتکب گناه شود، بلکه دارای قدرت مافوق بشری نیز است

اما چیزی که اینجا جالب است اینکه، پیامبران همیشه به این دسته از افراد که این حرف را می زدند گفته اند ما غیب نمی دانیم، ما انسانی هستیم دقیقا مثل شما فقط به ما وحی می شود، ما نه فرشته ایم و نه قدرت فوق بشری داریم، ما مثل شما هستیم، مثل شما هستیم

ولی شیعیان اصرار دارند که فرستادگان الله غیب می دانند و الکی گفتند که غیب نمی دانیم!!! پس نعوذبالله یعنی پیامبران ریاکار و دروغ گو هستند؟

لیست کاملی از این ایات را بخوانید

و در پایان تذکری، اگر تذکر سود بخشد (اعلی ایه 9)

خدا برای هر قومی از جنس خودش رسول می فرستاد این سنت الهی است، حال آنکه شیعیان می خواهند به فرستادگان عصمتی قایل شوند وقتی معصوم باشند دیگر مثل ما نیستند پس الگوی ما نیز نمی توانند باشند! می خواهم بگویم عصمت اتفاقا دست آویزی می شد برای مشرکان در طول تاریخ انبیا، به این صورت که اگر انبیا معصوم می بودند مردم می گفتند ما هر اندازه سعی کنیم نمی توانیم مثل تو شویم! اما برخی در سایه ی این فکر شوم می خواهند به مردم ساده اینطور القا کنند که اگر به این معصومان متوسل شوید، چون بی گناهند، خدا نمی تواند درخواست آن ها را رد کند و هر کاری هم بکنید خدا به حق معصومین شما را خواهد بخشید

عصمت دقیقا برای این مطرح شده است، عصمت حلقه اصلی توسل است

در حالیکه عصمت در قرآن رد شده است، نه یکبار، در دهها آیه. اما ضربه ای که انسان ها از عصمت می خورند بسیار آشکار و زیان بار است. عصمت برای عده خاصی است، باعث خواهد شد که معتقدین به آن به این باور برسند که هر کاری کنند، قادر نخواهند بود پاک شوند و تنها راه پاک شدن توسل به پاکان است!

این همیشه در گوشه ای از ذهن معتقدین به آن خواهد بود که به خود می گویند، تو معصوم نیستی پس اشکال ندارد گناه کنی چون دست خودت نیست هر کسی جز معصوم گناه می کند

عصمت باعث خواهد شد که انسان تمایل به گناه را در خود تقویت کند و همیشه یک جواب حاضر و آماده و بعبارتی توجیه داشته باشد و آن این که "من معصوم نیستم" اما این در شریعت الله جایگاهی ندارد و به هیچ وجه تعریف نشده و بلکه رد نیز شده است

الله برای هر کدام از بنده هایش از جنس خود آنها فرستاده نازل میکرد تا بنده ها او را تبعیت کنند و الگوی آنها باشد. آیا منطقی است مثلا یک ساحر و جادوگر (دارای قدرت فوق بشری که مانند مردم عادی فاقد آن هستند) به مردم عادی بگوید مثل من روی هوا معلق بمانید؟ یعنی منظور این است آیا معقول است رسولان چیزی بخواهند که در توان انسان ها نیست؟ پس قاعدتا باید رسولان مثل خود انسان ها باشند

قُلْ لَوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَسُولًا

بگو: «(حتی) اگر در روی زمین فرشتگانی (زندگی می‌کردند، و) با آرامش گام برمی‌داشتند، ما فرشته‌ای را به عنوان رسول، بر آنها می‌فرستادیم!»

سوره اسراء ایه 95

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ۖ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

ما پیش از تو، جز مردانی که به آنان وحی می‌کردیم، نفرستادیم! (همه انسان بودند، و از جنس بشر) اگر نمی‌دانید، از آگاهان بپرسید

سوره انبیاء آیه 7

وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ ۖ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكًا لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنْظَرُونَ

گفتند: چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده ولی اگر فرشته‌ای بفرستیم، کار تمام می‌شود؛ دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ

و اگر او را فرشته‌ای قرارمی‌دادیم، حتماً وی را بصورت انسانی درمی‌آوردیم؛ (باز به پندار آنان،) کار را بر آنها مشتبه می‌ساختیم؛ همان‌طور که آنها کار را بر دیگران مشتبه می‌سازند

سوره انعام ای 8 و 9

وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ ۖ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ

من هرگز به شما نمی‌گویم خزائن الهی نزد من است و غیب هم نمی‌دانم و نمی‌گویم من فرشته‌ام و نمی‌گویم کسانی که در نظر شما خوار می‌آیند، خداوند خیری به آنها نخواهد داد؛ خدا از دل آنان آگاهتر است در این صورت از ستمکاران خواهم بود

سوره هود ایه 31

وَقَالُوا مَالِ هَٰذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ ۙ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا

و گفتند: چرا این پیامبر غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟ چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده که همراه وی مردم را انذار کند

سوره کوبنده ی فرقان ایه 7

 

فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ

و گفتند: «آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟! اگر چنین کنیم در گمراهی و جنون خواهیم بود

سوره قمر آیه 24

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ

اشراف کافر قومش گفتند: «ما تو را جز بشری همچون خودمان نمی‌بینیم و کسانی را که از تو پیروی کرده‌اند، جز گروهی اراذل ساده‌لوح، مشاهده نمی‌کنیم؛ و برای شما فضیلتی نسبت به خود نمی‌بینیم؛ بلکه شما را دروغگو تصور می‌کنیم

سوره هود آیه 27

وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ

ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب می‌کردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: «این بشری است مثل شما؛ از آنچه می‌خورید می‌خورد؛ و از آنچه می‌نوشید می‌نوشد

سوره مومنون ایه 33

وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ

و اگر از بشری همانند خودتان اطاعت کنید، مسلّماً زیانکارید

سوره مومنون ایه 34

قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ

امّا آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ می‌گویید

سوره یس آیه 15

 

ولی پیامبران در مقابل این موضع آنها که شما فقط مثل ما هستید چه می گفتند؟ آیا جز این بود که تصدیق می کردند بشری مانند مردم هستند؟

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَمَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

پیامبرانشان به آنها گفتند: «درست است که ما بشری همانند شما هستیم، ولی خداوند بر هر کس از بندگانش بخواهد نعمت می‌بخشد و ما هرگز نمی‌توانیم معجزه‌ای جز بفرمان خدا بیاوریم افراد باایمان باید تنها بر خدا توکّل کنند

سوره ابراهیم ایه 11

 

 


برچسب‌ها: شیعه گمراهان اهل سنت قرآن هدایتگر است

تاريخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394 | 17:30 | نویسنده : قرآن هدایتگر است |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.